دانلود آهنگ جدید محسن چاوشی به نام شاه مقصود
| دانلود با لینک مستقیم و با کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ + پخش آنلاین و متن آهنگ |
Download New Song By Mohsen Chavoshi Called Shah Maghsood
این جنگل چوب خورده تو نعره های خفیفش شیر لگد خورده داره
دریاست دریای طابوت رو شونه های نحیفش مرغابی مرده داره
طفلک همش لنگ نونه این سفره هرچی که داشته برداشته و بذر کرده
از تشنگی نصفه جونه این مشک دستاشو عمری نذر ابوالفضل کرده
این صورت استخونی از فقر سیلی که می خورد دردو فراموش میکرد
البته یادم نمیره وقتی جوون بود با فوت خورشیدو خاموش میکرد
روحی که رو موج اف ام میشست کنج اتاقو سرگرم بخت خودش بود
لبخند میزد به آفت سیبی که نعشش همیشه زیر درخت خودش بود
ای چرک رو اسکناسا عرابه ناشناسا پیکان دلتنگ بابا
بار تلنبار مونده از شهر و از یار مونده قربانی جنگ بابا
بی جامه بی ادامه چشم انتظار یه نامه
از تسبیح و سجاده بابا
ای سرفه های پر از دود ویرونه ی شاه مقصود از سکه افتاد بابا
میگفت جاهل که بودم عمر عزیزم هدر شد توی صف سینماها
میگفت امروز دیگه نقش مهمی ندارم توی تئاتر شماها
می گفت ده سال هر روز راه دوا خونه ها رو ترک موتور گریه کرده
از اون سر چاله میدون تا این سر توپ خونه با توپ پر گریه کرده
میگفت ما مرغ شامیم حالا یا بزم عروسی یا مجلس سوگواری
میگفت فرقی نداریم فرق ما دوتا شبیهه اسب کالسکه ست و گاری
میرفت و میگفت پشت لبخند سه در چهارم قسط عقب مونده دارم
میگفت از من گذشته میرفت و میگفت امشب مهمون نا خونده دارم
ای چرک رو اسکناسا عرابعه ناشناسا پیکان دلتنگ بابا
بار تلنبار مونده از شهر و از یار مونده قربانی جنگ بابا
آهنگ مورد نیاز خود را درخواست کنید.
شعر رو کامل نیست بیت آخر جا افتاده چند تا هم غلط املایی داره . لطف کن اینو جایگزین کن . ممنون
+++++++++++++
این جنگل چوب خورده تو نعره های خفیفش شیر لگد خورده داره
دریاست دریای تابوت رو شونه های نحیفش مرغابی مرده داره
طفلک همش لنگ نونه این سفره هرچی که داشته برداشته و بذر کرده
از تشنگی نصفه جونه این مشک دستاشو عمری نذر ابوالفضل کرده
این صورت استخونی از فقر سیلی که می خورد دردو فراموش میکرد
البته یادم نمیره وقتی جوون بود با فوت خورشیدو خاموش میکرد
روحی که رو موج اف ام مینشست کنج اتاق و سرگرم بخت خودش بود
لبخند میزد به آفت سیبی که نعشش همیشه زیر درخت خودش بود
ای چرک رو اسکناسا ارابه ناشناسا پیکان دلتنگ بابا
بار تلنبار مونده از شهر و از یار مونده قربانی جنگ بابا
بیژامه بی ادامه چشم انتظار یه نامه تسبیح و سجاده بابا
ای سرفه های پر از دود ویرونه ی شاه مقصود از سکه افتاد بابا
میگفت جاهل که بودم عمر عزیزم هدر شد توی صف سینماها
میگفت امروز دیگه نقش مهمی ندارم توی تئاتر شماها
می گفت ده سال هر روز راه دوا خونه ها رو ترک موتور گریه کرده
از اون سر چاله میدون تا این سر توپ خونه با توپ پر گریه کرده
میگفت ما مرغ شامیم حالا یا بزم عروسی یا مجلس سوگواری
میگفت فرقی نداریم فرق ما دوتا شبیه اسب کالسکه ست و گاری
میرفت و میگفت پشت لبخند سه در چهارم قسط عقب مونده دارم
میگفت از من گذشته میرفت و میگفت امشب مهمون نا خونده دارم
ای چرک رو اسکناسا ارابعه ناشناسا پیکان دلتنگ بابا
بار تلنبار مونده از شهر و از یار مونده قربانی جنگ بابا
ای آخرین شاهنامه، افسانه بی ادامه، بی سنگ و کباده، بابا
تنهایی پرده خونا، ته مونده پهلوونا، از اسب افتاده بابا